ترمه نراقیترمه نراقی، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

ترمه مامان و بابا

مریضی دسته جمعی

سلام عزیزم بعد از مریض شدن شما در ٢ هفته پیش ،یکشنبه پیش شما چشمتان به صورت ناگهانی قرمز شد پف کرد و بعدش هم قی کرد . ما خیلی ترسیدیم از دکتر هدایت فر پرسیدیم گفت ٧ تا ١٠ روز ادامه دارد . و قطره سولفاستامید داد . ولی شبها که میخوابیدین . چشمهات به هم میچسبید و نزدیک ١ ربع آبو چائی تا باز بشه . سه شنبه بردینت دکتر و گفت ویروسه و شدیدا واگیر . راستی روز ٢ شنبه هم من مریض شدم چه مریضی سختی جوری که ١ ساعت هم نمیتونستم رو کمر بایستم سرما همراه با تب و لرز - و بدن درد خیلی بد بود ٤ شنبه هم بابائی همین طور شد امروز که شنبه هست هنوز من سرفه میکنم و وحید هم با همون مریضی هست خلاصه هفته خوبی نبود. راستی صبح به من گفتی قدر قر میزنی هی میگی صورت بشور ...
29 تير 1392

بدون عنوان

سلام مامانی ١ چیز  بامزه یادم اومد به مریم جون ئدوست مامان میگی مهمون . اونشب که اومدن خونه ما با هم شام رفتیم بیرون موقع پیاده شدن شما از همه دیرتر پیاده شدین و هی میگفتی مهمون کجا رفت به شما میگم مهمون کیه میگی همون مو فرفری منظورت رهام بود دیروز هم که خاله مریم اومد خونه ما هی صدا میکردی مهمون کلی از دستت خندیدیم . بابائی هم زنگ زد گفتن که مراسم ختم هستم اومدی به من گفتی بابائی خراسم حتم کلی خندیدیم خیلی باحالی . شنبه هم به صورت  ناگهانی تب کردی و بردیمت بیمارستان لاله و به قول خودت بیدارستان لاله اونجا رو دیدی هی می گفتی آخ جون مثل باب اسفنجی میگم خلاصه من ١و ٢ شنبه خونه موندم . امروز اومدم سر کار ولی همش دلم پیش شماست عزیزم....
18 تير 1392

کلمات جالب

چوب چوب=چوب شور عمو پوررنگ= عمو تورج گل ا پوش=گل یا پوچ تلبت=تبلت هازل=پازل موین=مبین فدای شما بشم با آن زبون بامزت
9 تير 1392

مهد بنتنی

سلام مامانی من امروز زود رفتم سر کار و شما با وحید رفتی برای اولین بار گفتی که نمی خواهی بری مهد وحید میگفت که با غرو لند رفتی و میگفتی من میخواهم برم مهد بنتنی نمیدونم که چرا این فکر بنتن از سرت بیرون نمی ره ؟ الان هم زنگ زدم گفتن که سر حال هستی و مشکلی نداری ولی نمی دونم چرا این روزها خیلی به شما فکر میکنم و همش تو فکر شما هستم کاش بزرگتر بودی و با هم جدی تر صحبت میکردیم که ببینم از وضعیت حالت راضی هستی البته بگم که 1 روز بهت بگم نمی خواد بری مهد مصرانه میگی نه میخوام برم و به قول خودت  میخوام برم خوشحالی کنم .همین را نشانه رضایتت از اوضاعت میدونم عشقم دوشتت دارم. عزیزم واقعا میگم جانم فدایت
2 تير 1392
1